آيا فال روزانه واقعيت دارد؟
در اين قسمت راجع به فالچي و فالگيري صحبت ميكنم و هدف من رفع ابهاماتي در مورد موضوع فال است كه در ذهن عموم مردم وجود دارد. رفع اين ابهامات و روشن شدن نحوه تفال زدن مقدمه اي خواهد بود براي پرداختن به موضوع اصلي صحبت ما يعني چگونگي تحقق توانايي هاي فوق بشري نظير خواندن افكار روشن بيني و …
فال و فالگيري موضوعي است كه همه ما كم و بيش با آن سرو كار داشتيم و اين سوال هميشه بي پاسخ باقي مانده كه : آيا شما واقعا به فال اعتقاد داريد يا خير؟ آيا فال علم است يا خرافات ؟ آيا فالگيران شيادند يا عالم به علوم غريبه ؟ شما فال را فقط يك سرگرمي مي بينيد با به فال اعتقاد راسخ داريد؟ يا اينكه به بعضي فالها اعتقاد داريد؟
اين پديده در اعصار مختلف و اقصي نقاط جهان به گونه هاي مختلف وجود داشته و دارد. فال بودا درهند، فال اي- چينگ در چين، فال قهوه يا فال ورقهاي تاروت در اروپا از جمله فالهاي بسيار معتبر جهاني هستند كه جزو اسناد تاريخي سرزمينشان بشمار مي آيند در كشور ما هم فال حافظ و استخاره با قرآن از احترام و اعتبار ويژه اي برخوردارند.
البته فال هاي بسيار ديگري هم هستند كه در جهان فراوانند مانند فال اعداد، حروف ابجد يا تفال با خوراكيهايي مثل چاي ، نخود و …
حالا زمان آن رسيده با مطالعه اين قسمت ، يكبار براي هميشه تكليفتان با فال و فالگيري روشن شود و يك ديدگاه علمي نسبت به آن پيدا كرده و ابهامات مربوط به آن برايتان بر طرف شود و پاسخ سوالات بسياري را كه ممكن است در اين خصوص در ذهن شما هم باشد دريابيد .
واقعيت فال
ميتوان فال را اينطور تعريف كرد كه فال روشي براي شناخت آينده است ، نهيبي به آينده زدن و آگاهي پيدا كردن از آنچه قرار است رخ بدهدو يا رخ ندهد و آيا ميتوان از آينده خبري آورد؟ آيا آينده را ميتوان بيان كرد؟
عموما براي اين فال ميگيريم كه از اتفاقي كه در آينده ممكن است رخ بدهد باخبر بشويم اما آيا فال ميتواند از آينده به ما خبري بدهد؟؟براي پاسخ دادن به اين سوال به آموخته هاي خود مراجعه ميكنيم .
ما از راز قانون جاذب فهميديم كه تخته سياهي در آسمان نيست كه آينده ما را در آن نوشته باشند و سرنوشت ما به دست خود ما نوشته ميشود و اين نوشته اي نيست كه ما مجبور به اجراي مفاد آن باشيم.
آينده در دست ماست و براي نگارش آن مختاريم پس ما معتقديم آينده نوشته نشده سرنوشت و تقدير هم اكنون درحال نگارش است پس كسي نميتواند از آنچه نوشته نشده به ما خبري بدهد اما از جهت ديگر هم نميتوانيم منكر پيش گويي هاي بزرگ تاريخ بشري هم بشويم .
از تاريخ عهد باستان و به گواه قران مجيد داستان موسي و فرعون را شنيده ايم كه چگونه منجمان فرعون را از تولد موسي با خبر كردند و پس از آنكه مادرش او را به رود نيل انداخت تا زماني كه موسي در كاخ فرعون بزرگ شد و سر انجام كاخ فرعون را نابود كرد منجمان تمام اين وقايع را از پيش به فرعون گوشزد كرده بودند.
همينطور منجمان درمورد ولادت پيامبران ديگر هم پيشگويي هاي دقيقي داشته اند كه به هيچ عنوان نميتوان نقصي درآنها يافت و اين حقايق را زير سوال برد.
در تاريخ جديد هم با وجود پيشگويان بزرگي مانند “نوستراداموس” كه هزاران پيش گويي وي از انقلاب فرانسه ،جنگهاي جهاني تا وقايع 11 سپتامبر به واقعيت پيوسته يا عارف بزرگ ايراني “شاه نعمت الله ولي” كه تاريخ كشور عزيزمان را به نيكي پيشگويي كرده نميتوان منكر اين شد كه افرادي در گذشته توانسته اند آينده را به خوبي بينند .
وجود اين شواهد علني ما را با اين سوال اساسي مواجه ميسازد كه اگر آينده نوشته نشده پس اين پيشگويي ها چگونه صورت گرفته است و چگونه ميتوان از آينده باخبر شد؟
پاسخ اين سوال ميتواند براي ما ماهيت فالهايي كه درست و صحيح جواب ميدهند را نيز روشن ميكند.
بازهم براي پاسخ دادن به اين سوال اگر به قانون جاذبه مراجعه كنيم با اين اصل مواجه ميشويم اگر چيزي را در ذهن خود باوركنيم آن چيز بزودي در دنياي واقعي ما نمايان خواهد شد پس وقايع بازتاب باور انسانها هستند.
آينده چيزي نيست جز ادامه روند قانون جاذبه به عبارت ساده تر بچه هاي امروز در فكر ما پدران واقعي فردا هستند بنابراين اصل ميتوانيم رخدادها را از روي باورها پيشگويي كنيم .
در واقع كاري كه يك فال خوب انجام ميدهد روشن ساختن باورهاي ماست كه در ضميرناخوداگاه ما پنهان شده و به عبارت ديگر: آينده اي كه فال براي ما پيشگويي ميكند از ضمير ناخوداگاه ماست نه سرنوشت ما و فال گيري نوعي كشف درون شماست .
در انجام يك فال ما ذهنيت خود را روشن ميكنيم ذهنيتي كه با باور رخدادها هماهنگ يا در تعارض است.
از قانون جاذبه بياد داريد كه تصوير ذهني ما نسبت به هر چيزي اگر به شكل باور بود رخ ميداد مثلا اگر تصوير ذهني ما اين بودكه سال بعد يك خانه شخصي خواهم داشت اين باور رخ ميداد اما اگر تصوير ذهني ما اين بود ميخواهم سال آينده يك خانه شخصي داشته باشم اين باور منجر به رخداد نميشد .
در واقع پس از انتخاب يك فالنماي درست كه همه حالات يك رخداد را درخود دارد مثل “اي- چينگ”، مهمترين كاري كه بايد براي گرفتن فال انجام دهيم اين است كه آنچه آرزوي ماست را خوب تجسم كنيم و روي آن هنگام گرفتن فال خوب تمركز كنيم.
البته اين شرط براي گرفتن فال توسط خودمان كافي است اما اگر شخص ديگري براي ما فال مي بيند مي بايست شرايط ويژه اي را رعايت كند از جمله اينكه در هنگام گرفتن فال، فالگير از نظر روحي و جسمي در حال ريلكس باشد و خلاء ذهني در خود ايجاد كند مثلا با مديتيشن تا بتواند مانند يك آينه تميز ذهنيت ما را به تفسير فال منعكس كند نه مخلوط ذهن خودش را با ما .
بعضي فالنامه هاي حافظ كه تفسير صحيحي شده اند يا كتاب اي- چينگ يا تست پاندول بوعلي سينا نياز به علم خاصي براي آموختن ندارند و براحتي هر كسي ميتواند با اندك دانش اجراي صحيح فال، تفالي بزند .
هدف از فال گرفتن
نكته مهمي كه ميخواهم در مورد فالچي بگويم اين است كه ما هنگام فال گرفتن ميتوانيم بفهميم چيزي را كه در ذهن داريم با باورهاي ما قابل اجراست يا خير و آنگاه كه فال به شما پاسخ ميدهد با يك سوال جدي تر مواجه ميشويم آيا بايد به فال اعتماد كنيم؟
اگر فال ما بد آمد چه كنيم؟
بسياري از مردم وقتي فالشان بد مي آيد از خواسته خود انصراف ميدهند !
اين موضوع مرا ياد اين لطيفه مي اندازد كه ميگويد: شخصي از خيابان رد ميشد چند قدم جلوتر پوست موزي را ديد و گفت: اي داد! بازهم بايد بخورم زمين !
اين دقيقا مانند اين است كه بگويم چون فال من ميگويد: در كنكور قبول نميشوم پس درس خواندن ديگر بي فايده است يا اينكه ممكن است فال به شما بگويد شما هفته آينده بيماري سختي ميگيريد و يا هر اتفاق ناخوشايند ديگر حالا چه عكس العملي بايد داشته باشيم؟؟؟
اگر آرزويي داريم و فال ما بد مي آيد آيا بايد آرزو را رها كنيم ، روي پوست موزي كه چند قدم باآن فاصله داريم ليزبخوريم؟خير. بياد بياوريد فال تقدير ما نيست .
وقتي فال ما بد آمد ما بايد خوشحال باشيم كه از ناخوداگاه خود با خبر شديم و دانستيم آرزوي ما با باورهاي دروني ما در تضادند پس وظيفه ما اين است كه باور خود را تغيير دهيم نه اينكه از آرزوي خود دست بكشيم .
مگر آنگه آن خواسته براي ما اهميت چنداني نداشته باشد اما اگر اهميت دارد وظيفه داريم باورهاي خود را نسبت به چيزي كه براي ما بد آمده تغيير دهيم و حتما ميدانيد هيپنوتيزم يكي از نزديكتين راهها براي تغيير باور ماست.
مثلا اگر فال ميگويد در كنكور قبول نميشويم بايد باوري كه درباره كنكور داريم در خود تغيير دهيم و اين كار را ميتوانيم با مطالعه مضاعف و ريشه كني نوميدي هم در خودايجاد كنيم.
همچنين اگر فال ما خوب هم بييد بايد بدانيم فال فقط ميگويد تصوير ذهني ما درست است مادامي كه اين تصوير ذهني ما است رخداد دلخواه ما انجام ميشود اگر تغيير كند آينده هم تغير ميكند وقتي فال ميگويد: در كنكور قبول ميشويد يعني باهمين ذهنيت و برنامه ريزي كه در فكرخود داريد اگر ادامه بدهيد دركنكور قبول ميشويد نه اينكه ديگر لازم نيست درس بخوانيد.
فالگيري يا فال سازي !
در انتهاي اين بحث بد نيست بدانيد نوع ديگري از فالگيران هم هستند كه به فالگيران شياد معروفند و من آنها را فال ساز مينامم.
اين افراد ابتدا با بدست آوردن اطلاعات شخصي شما بطور مخفيانه و بازگويي همان اطلاعات در حضورتان هنگام فال گرفتن، راستگويي خودشان را در ذهن شما به باور ميرسانند و آنگاه شروع ميكنند به پيشگويي چيزهايي كه خود دلشان ميخواهد . به اين ترتيب شما فالچي هاي آنها را باور ميكنيد و البته ميدانيد اين باورها هم موجب ميشود اين وقايع براي شما رخ بدهند.
در اين خصوص ميخواهم بگويم اگر براي شما باورهاي خوبي ميسازند مثلا به شما نويد خوشبختي ميدهند و ازاين بابت نيز هزينه زيادي از شما نميگيرند اين كار مانند هيپنوتيزم كردن است و بايد از ايشان تشكر كنيد اما اگر براي شما آرزوهاي بدي ميكنند يا با بي انصافي پول زيادي ميگيرند واقعا شيادند!
برچسب: ،
ادامه مطلب
